"یک روز می آیی به دیدارم با کوله باری از پشیمانی"
تردید و حسرت ، تلخی ِ افسوس ، در انتظاری با پریشانی
" از دستهای خواهشم دیگر حتی نشانی هم نمی یابی"
" از دستهای خواهشم دیگر حتی نشانی هم نمی یابی"
دلمرده مرد تو نمی بازد دیگر دلی در عشق جانانی
"تنها نشانم را که یک سنگ است گرمای دستت لمس خواهد کرد"
"تنها نشانم را که یک سنگ است گرمای دستت لمس خواهد کرد"
در چشم چون آیینه ام دیدی ... تاریک شد تصویر طولانی ی ی ی ی
گفتم که پروازت دهم ، رفتی، بالت ولی زیر پرم مانده
گفتم که پروازت دهم ، رفتی، بالت ولی زیر پرم مانده
من رفتم از دیروز و امروزت، فردا و فرداها تو می مانی
..........
..........
تف بر عروس ذات شیطانی
مه
4 comments:
jan?!?!
کامنت امید این بار هم نرسید ... چه تضادی
salam kasram shenakhti ke weblogeto az masoud gereftam hamishe tu khateratia hata hanozam avaz nashodi! bezar mese khodet beguam akharin bari ke baram sher khundi jeloye dare dabirestan bod aghaye tajdari mikhast nazare berim biron, hame hojom avorde bodan dame dar:)) va to mesle khola sher mikhondi..yadam nis chi IDit hanuz hamon shajarrian e?
!!! nakheir IDim alan ine: mahyar_poet_1984 !!!
Post a Comment