مثل تمام مردم این شهر غمگینم
مثل تمام مردم این شهر دلگیرم
یک روز بی آغوش تو در اوج حسرتها
مثل تمام مردم این شهر می میرم
وقتی که آدم خیال موهوم ابدیت را از دست داده چند ساعت و یا چند سال انتظار فرقی نمیکند
دیوار - سارتر
از زندگی دست بر می دارم و از امید نداشته ام هم. زل میزنم به کسی که هرگز نبوده ام، نیستم و نمی شوم. به لحظه ی «هیچ چیز مهم نیست» می چسبم. پنجره ها را یکی یکی میبندم و آخرین صدا -صدای خودم که...- در خودم خفه می کنم. آخرین شعر را پاره می کنم. آخرین حرف را نمی زنم و می میرم
از زندگی دست بر می دارم و از امید نداشته ام هم. زل میزنم به کسی که هرگز نبوده ام، نیستم و نمی شوم. به لحظه ی «هیچ چیز مهم نیست» می چسبم. پنجره ها را یکی یکی میبندم و آخرین صدا -صدای خودم که...- در خودم خفه می کنم. آخرین شعر را پاره می کنم. آخرین حرف را نمی زنم و می میرم
No comments:
Post a Comment