Monday

از تنهایی با تن هایی تا تنهایی

‏"‏تنها زن و نوشتن
مرا از مرگ مي رهاند"‏
...
نزار قبانی

پشت این روزها زنی ست که از هیچ چیز به من نزدیک تر است. کسی که نیست و هیچ وقت نبوده.‏ کسی که خواهد بود.‏

منی که زن نشدم تا بفهمم او من نیست
*زنی که منتظر هیچ چیز از من نیست

کسی که دوست ندارد مرا ولی دارد
برای خاطره ها تخم عشق می کارد

پشت این نوشته ها رازی ست که هیچ کس نمی داند حتی کسی که پشت این روزهاست.‏ 

 پشت این شبها مردی ست که از تنهایی تنهاتر شده است.‏

از یک من ِ تنها من ِ تنها من ِ تنها
‏  ‏     ‏ تا ترس ِ تنها تر شدن در جمع آدمها

پشت این مرد باری ست که از هیچ کس  به امانت نگرفته است!‏
پشت این زندگی مرگی ست که بی صبرانه منتظرش هستم
و پشت این مرگ حقیقتی ست که برای همیشه پنهان می ماند.‏

‏*‏‏ قافیه ایرادی ندارد‏‏

2 comments:

رویا ابراهیمی said...

اقای ارجمند تخم عشق جالب نیست برای این شعر

مه یار ارجمند راد said...

حق با شماست خانم ابراهیمی