Thursday

!ننوشتن برای من خیلی سخته این یک واقعیته. واقعیتهای زیادی هستن مثلا من نمیتونم غزل نو بگم جاست عراقی
!حتی اگر سبک و حرفم نو باشه باز هم عراقی
ا ُنلی
ای خوشا بی کس ترین من ها شدن
خوشتر از آن "بی من" ِ تنها شدن
دل بریدن از تمام هستی و
نیستی را تا ابد پیدا شدن
ای بسا در نیستی عاشق شدن
هیچ کس را دیدن و شیدا شدن
زیر سقف نیستی خود ساختن
در غم هجران خود رسوا شدن
ای خوشا چشم از زمین برداشتن
هیچ نادیدن ولی بینا شدن
مهلت ما نیست جز این پنج روز
پس چه بهتر زودتر فردا شدن
...مسلما ارتباط عرضی نداشت. ناقص هم بود این یعنی من خوب نیستم. اونقدر بدم که شعرام نصفه مثل خودم

No comments: