الا یا ایها الساقی رها کن باده باقی
ببین افتاده مشکلها به عشق و شورِ مشتاقی
ز درد ِ دوری و دیری عجب خونی به دل مانده
گره ها را کجا بازند این خمارگان ساقی
من اینجا تار میسازم به ضرب آهنگ ِ تنهایی
من اینجا تار میسازم به ضرب آهنگ ِ تنهایی
بیا در هم بزن بشکن مرا در پود ِ رسوایی
بیا و روشنم کن نی به آب ِ شنگ و جام ِ می
...که من مست از دگر بودم گمانم روز ِ شیدایی
،الا ای همنشین دل*، تو تنها مانده نا غافل
،الا ای همنشین دل*، تو تنها مانده نا غافل
وفا روی زمین یعنی که شعر ِ جامی و بیدل
**چو محرومم ز دیدارش به کوی او روم باری
ببین بر باد ِ غم رفتی که رفت از دیده و از دل
زمان جای شکفتن نیست
زمان جای شکفتن نیست
سخن را نای گفتن نیست
بریز و بشکن این ساغر
!که دیگر وقتن خوردن نیست
(مه (غم آلوده
(مه (غم آلوده
...
حافظ: الا ای همنشین دل که یارانت برفت ازیاد*
: جامی**
چو محرومم ز دیدارش به کوی او روم باری
زمانی بهر خرسندی در آن دیوار و در بینم
4 comments:
تشنه خون دل ماست هر آن جلوه شاد
که به امید وفایش دل ما خوش دارد....ه
احساس میکنم این شعرتو با تکلف نوشتی....چون برخلاف خیلی از شعرات حالت تاثیر گذاری نداشت...علتشم شاید این بود که فضایی که فرم توش ایجاد میکرد با حالتی که از حرفات برداشت میشد تایید نمیشد...تو تو خیلی از شعرات این توازن هست که زیباش میکنه....ه
مدتیم هست ندیدمت...از نفهمیدم فیزیک چی شد....خلاصه:ه
دلم چه تنگ برایت...ه
motefavet va fogholoade bud,
مرسی میلاد جان. ممنون امید جان. اتفاقا خودمم خیلی وقته خودمو ندیدم. راجع به نظرت باید بگم قسمت دومش که به طبع و سلیقه شخصی خواننده برمیگرده اما در مورد اولیش باید بگم نمیشه با تکلف شعر گفت و الا من تا حالا میتونستم دیوانی صد هزار بیتی داشته باشم. بازم ممنون
فیزیک الکترونیک هم 13.5 شدم
bah bah... naze nafaset... albate man kheili .sher halim nemishe vali kheili ghashang bod, barikala. hala chera gham alod? ye chizi benevis beyaym bekhonim rohemon shad she... intori :)
Post a Comment