Monday

نیچه: به سراغ زنها میروی تازیانه را فراموش مکن
...
بدون آنکه تو باشم تو را بدون منم
بدون آنکه بدانی چگونه خویشتنم
همیشه دز تب و تابم، سوار اوج خیال
غریق ِ موج سرابم به جاده های محال
اگر چه هست عدم، بودنش به "هست" چه سود؟
!چنان که بود خدا زیر گنبدی که نبود
و پول پوچ کثیفی شرور و آدم خوار
خرید خلوت یک زن به مهر ِ بیست هزار
و هفت روز پیاپی که میشود هفته
و جغد اختر شومم که در نهان خفته
چو موم واژه به دستم ولی سخن چه تباه
اسیر خلقت خویشم به بیت های سیاه
مگه چقدر میشه آدم طاقت داشته باشه. نبریدنم حدی داره. آب میشوم
در خویش
در ای کاش ها و ای ناکاش هایم
بی
بی
بی

No comments: