امشب حسین علیزاده رو آورده بود. مرد بزرگ و متواضع موسیقی ایران. نجابت و سادگی، احساس سرشار و خوشبختی در چهره این آدم موج میزد ای کاش من هم معلمی چون او داشتم
...
در جواب شعر یکی از دوستان غزل کوچکی بداهه گفتم که اینطور شروع میشد
گر به دلت مهر کسی از غم او زار مشو
بی خبر از هر که شدی بی خبر از یار مشو
بی خبر از یار مشو... آنقدر دلم گرفته نمیدانم جلو چی و کی واستادم. فکر کنم جلو خودم ایستادم. باید حسابی روی خودم تجدید نظر کنم هر چند دلتنگ و خسته و کسل اما امیدورام... امیدوار
سرمایه من، محبوب من، یار من، همدم من دوستت دارم
1 comment:
دوستان به که زمن یاد کنند........دل بی دوست..دلی غمگین است
Post a Comment