یعنی جدا هیچ راهی وجود نداره... هیچ کسی نیست؟ هیچ خدایی هیچ بنده ای که صدای منو بشنو .. آهااااااای منم من ... فریادم یعنی اینقدر کوتاهه یا حسین یعنی هیچ کس نیست که مرا یاری کند؟؟ آه با شما هستم
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمده ام ، از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی،سر کوهی
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند
5 comments:
to ke dastet be dahanet nemirese badbakht faryado seda ham pool mikhad.........boro bemir
ey aftab aheste neh pa dar harime yare man...tarsam sedaye paaye to khab asto bidaarash konad
adam nisti aslan
Freedom is only a hallucination
That waits at the edge of the distant horizon
And we are all strangers in global illusion
Wanting and needing impossible heaven
Chasing the dream as they swim out to sea
The mirage ahead says that they can be free
Become lost in delusion drowning their reason
Swept on by the current of selfish ambition
Frightened ashamed and afraid of the blame
The questions are screaming the answers are hiding
The sickness is growing distracted condition
You can feel the disgust and smell the confusion
Lying insane getting soaked in the rain
Draining the sky of the guilt and the shame
The nightmare is coming the clouds are descending
Pulled under two thousand metres a second...
بیا با مورز این کینه داری
که حق صحبت دیرینه داری
ولیکن کی نمائی رخ به رندان
تو کز خورشید و مه آئینه داری
بَدِ رندان مگو ای شیخ و هّش دار
که با حکم خدائی کینه داری
نمی ترسی ز آه آتشینم
تو دانی خرقه پشمینه داری
بفریاد خمار مفلسان رس
خدا را گر مِی دو شینه داری
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
@};-
Post a Comment