Friday

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر،
از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی
دم خویش را سخت بر گلویم بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدینسان بشکند در من
سکوت مرگبارم را
شریعتی

1 comment:

Anonymous said...

زمان چون بنفشه های وحشی
میان انگشت های تو رویید
مرا از باغچه می چینی
از مرگ نمی ترسم
یک روز زندگی
در گلدان تو
کافی است.