وبلاگ دو نفری این درد سر ها رو هم داره چند روز منتظر شدیم بلکه کسی کامنت بذاره ببینیم اصلا کسی میخونه خبری نشد با اینکه به خودتم چند بار گفتم یه نظری بذار نمیذاری... خوب البته شایدم کسی نظرش نمی آد حرفهای ما تو خالیست یا تکراری شدیم... در هر صورت تو دیگه چرا! این پنجشنبه جمعه ها حتی اگر با سرما خوردگی و کمی اضطراب و بعضی وقتام بگو مگو همراه باشه اما به همین نهار با آرامش کنار خانواده می ارزه...

نمی دونم انگار من هنوز مثل بچگی که بهم میگفتن مهیار خونگی از بیرون و حجم ناخواسته ش!!! فراریم.. در واقع آخر هفته ها که میشه از بیرون عاصی ام....

دات نت داره نصب میشه!... ته چین مرغ داریم و من یه کم سرم درد میکنه آب ریزش و سرماخوردگی... 400هزارتومان قلمبه رو میزمه دوست دارم بدم اون کتاب 100$ رو بخرم... ولی این کا رو نمیکنم... دلم کفش و لباس هم نمیخواد...همین کلاه کافیه...

دلم..نمیدونم دلم چی میخواد شاید واسه سال نو دلم یه چمدون میخواد پر کاغذ سفید و پر کتاب... کتابای با جلد زرد و آبی کمرنگ و سبز و بقیشونم سفید . 4 تا کتاب در مورد تست و وی اچ دی ال 100 تا مقاله 2000 به بعد و چند ده تا دیگه از اینجور چیزا که حوصله نوشتنش نیست اما یک ساله که خیلی تشنشونم... دو تا کتاب یوگا و مراقبه یعنی از هر کدوم یکی نه بیشتر چون حوصله اش رو ندارم... 5 تا کتاب شعر جدید که به دلم بشینه و باهاش ارتباط برقرار کنم مهم نیست که نو باشه یا کهنه مهم نیست شاعرش حتی ایرانی باشه ... تو چمدونه دیگه یه دفتر خطاطی باشه با یک قلم و یک دوات... یک پوست تمبک خوب و اعلا... یه ساز دهنی با یه فلوت... . تو چمدون باید یه چیز دیگه هم باشه ... یک نامه ............

همه اینا با 400هزار تومان هم میشه حتی کمتر اما من اینکار رو نمیکنم... چون همش نمیشه!

هنوز غذا حاضر نشده اما دستمال کاغذی رو میزم اره تموم میشه... سرم رو برمیگردونم به طرف میزم. روی میز: یک آمپلی فایر که واسه آز الکترونیک ساختم یک شارژر سه تا گوشی خراب 412هزار تومان پول یک کشتی! نوارهای تافل عکس دایی و یک عالمه عطر و ژل و ... یک دفترچه شماره تلفن و یک شکلات مرسی... راستی مرسی!

دات نت داره نصب میشه!