Sunday

تمام روز در اندیشه دوری ز تو
تمام شب بی خوابی در حسرت نیامده فردای بی تو
:تمام راه فکری...توی تاکسی نشستم
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
یاد تو می‌رفت و ما عاشق و بی‌دل بدیم
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
ماه نتابد به روز چیست که در خانه تافت
سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت
مشعله‌ای برفروخت پرتو خورشید عشق
خرمن خاصان بسوخت خانگه عام رفت
عارف مجموع را در پس دیوار صبر
طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت
...سعدی
اشکهایم قطره قطره که نه انگار مصراع به مصراع میریخت
سحر شده . آنقدر آسمان ارغوانی است که نمی دانی . دلم هیچ چیز نمیخواهد جز تو . بگذار باز هم ببارم... صبحت بخیر آرام جانم
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود نبینکتسشیناسشببببببببببببب

1 comment:

Anonymous said...

gah arezu mikonam zoraghi basham baraye to
ta bedan ja baramat ke mikhahi.
zoraghi tavana
be tahamole bari ke bar dush dari
zoraghi ke hich gah vajgun nashavad
be har andaze ke na aram bashi
ya motelatem bashad
daryayi ke dar an mirani.

@};-