صدای آب و حضور انگار گناه و تشویق های انگار از خدا و ترس درونی انگار التیام نیافته همیشگی و عشق خاموش انگار منتظر و باز صدای آب نیایش و میرسیم خانه که وی و اچ و دی و ال و تست مدارهای قابل سنتز در سطح رفتاری و هزار هزار هزار تا فکر و خیال اما از امیش هم بگذریم .دستم نمی آد که اینجا بنویسم . بیایید بخوانید رفقا ! شعر مینویسی؟ نه! پس چی مینویسی؟ متنه؟ ... نمیدونم هر چی بشه اسمشو گذاشت. کی میذاری ؟ الان!مه ___ راستی چقدر ماه زیبا بود دوست داشتم به سمتش بپرم و یاد این شعر که مرا از این قفس زندگی رها نکنید --- به خاطر نپریدن چقدر باید داد حالا ریفرش کن! حالا
Monday
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
سلام ، طاعات قبول و موفق باشيد
سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
بذار شاکی خودش داره خودش گیر }
{گرفتاره
که کار ما گذشته از شکایت
هنوزم پایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاش
آخه هیچکس نمی خواد قصه هاش
کسی جرمی نکرده گر به ما این روز ها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزا نمیارزه
...
+
@{؛-
Post a Comment