Sunday

مگه کمه ؟! بیست و یک سال.....من خیلی چیزها رو نمیفهمم اما خیلی چیزها رو هم میفهمم.با تمام ذرات وجودم میفهمم تنهایی رو... تنهایی رو میفهمم. وقتی میآیی از من میخوای کسی که دوستش دارم رو برای تو زنده کنم و به تو پیوند بدم و من بغض و دروغم رو پشت چشمای به ظاهر همیشه خندونم مخفی میکنم و همه همه آروم آروم از کنارم رد میشن و من دیگه ناراحت نمیشم فقط نگاه میکنم...مهم نیست دیگه هیچ چیزی مهم نیست. هیچی!من خیلی چیزها رو نمیفهمم اما خیلی چیزها رو هم میفهمم. میفهمم درد یعنی چی! میفهمم دل تنگی یعنی چی؟ میفهمم پدر نداشتن یعنی چی؟ میفهمم بی پولی یعنی چی. میدونم وقتی 100 متر راه برات با یک عمر دست خالی و یک نگاه منتظر خیلیییییی طولانی میشه یعنی چی. من میفهمم. من با تمام گوشت و پوست و استخونم میدونم هوس چیه. میدونم عشق چیه. میدونم ...میدونم. آهاااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییی دلم میخواد نباشم!داد هواررررر کعتاشسیبلکعختاشسیبلتناشبسیکعتنلمنلاتشسیبمناتذلگشهلا.

No comments: