عشقی که نمانده بودم از یادت رفت
زخمی که نشانده بودم از یادت رفت
قولی که نداده بودی و یادم هست
شعری که نخوانده بودم از یادت رفت
یک عمر تلاش ِ رود ِ بی دریا بود
هر روز گذشت و فکر ِ او فردا بود
از خواب پرید و با همین بغض نوشت
مردی که همیشه با خودش تنها بود
مه یار
زخمی که نشانده بودم از یادت رفت
قولی که نداده بودی و یادم هست
شعری که نخوانده بودم از یادت رفت
یک عمر تلاش ِ رود ِ بی دریا بود
هر روز گذشت و فکر ِ او فردا بود
از خواب پرید و با همین بغض نوشت
مردی که همیشه با خودش تنها بود
مه یار
No comments:
Post a Comment