Friday

معشوق بی پایان


امشب کنارت یک بغل اندیشه می خواهم
یعنی که شیر شعر را در بیشه می خواهم

بشکن دلم را تا که تکثیرم شود مهرت
سنگینی بار غمت بر شیشه می خواهم

بی رنگ و بی برگم در این صحرای تنهایی
در باغ سر سبز نگاهت ریشه می خواهم

شیرین من هر چند در دل کوه غم دارم
فرهاد آرامم تو را بی تیشه می خواهم

شعرم تو آهنگم تو ای معشوق بی پایان
تا عمر دارم عاشقی را پیشه می خواهم

هر چند قافیه دلش تنگ تو خواهد شد
می گویم اما من تو را همیشه می خواهم

مه یار

5 comments:

negin said...

perfect like always.. :)

mojgan said...

سه تا بیت اولش که محشره!!! اخریش نمیدونم چرا آهنگش یه خورده سکته داره ولی! جدا می خونی تکرارش می کنی خوبه ها ولی در ادامه ی بقیه یه خورده ناجوره آهنگش انگار! ولی اصل ماجرا که خودشه عالیه! خصوصاً اون تیکه ای که بشکنه تکثیر می شه:)0

Somayeh said...

غافلگیرم می کنی همیشه
نمیدونم چی بگم، دوستت دارم بی پایان مثل اسم این شعر بی نظیرت

Milad said...

kheili ghashang bud.
;)

Kasra said...

Lucky is the person who inspired you to write this.

Beautiful.

:)