Friday

امروز دلم خیلی گرفته بود فقط خواستم بیام اینجا فریاد بزنم
.
.
مثل یک شب سیاه و بی همراه
حجم انبوه مردمی خود خواه

آنقدر شعر تا که شب گذرد
ساکتی هام روی لب گذرد

خواهش دستهای سرماییم
گریه بی صدای تنهاییم

غربت تلخ رنگ چای شبم
طعم سیگار روی بغض لبم
.
.
.
از درون تا دمار پاشیدن
توی فکرم به فکر .. شیدن

از صدا تا سکوت آهنگ است
!ریتم تردید زندگی لنگ است

مثل یک قرص حل شدن در آب
(یار ماهم که می .. رَ ... وَ د... (در خواب

مه یار

No comments: