مثل مهر
می آیی
از آفاق راز
تو می آیی
میبری مرا از من
و میگیری مرا از غم
و من که میروم
با تو
تا دور
تا تو
تا نور
و اگر هنوز
و اگر حتی
و حتی اگر هنوز و
... اگر حتی اگر هنوز و من و تو و
بیدار میشویم
در بستری که زمین مال نیست و
بال خیال و
عشق محال و
معنای زندگی مجال و
...
مباد که یادت برود زندگی
گذشتن است
و مباد که یادت نرود مرا
که اگر بمانمت نیستم
و اگر بمانیم نیستی
...
میدانم
شعرم نیز چون اندیشه ام هزار پاست
---
مه یار
1 comment:
midoni ke man hanozam asheghe sheratam o
hamishe delam mikhast harfamo mese to be in sadegi o khoobi migoftam
Post a Comment