مثل یک ابر ِ تشنه میبارد
با نوازش، همیشه، تا انگار
مثل یک موج میرود تا من
میشود باز بالهای خیال
تا خود ِ اوج میرود تا عشق
و من و نور و شعر و این پندار
در تو تا عمق باورت رفتن
در خودم گم شدن ... بدون تو این بار
در من اما حضور ِ نورانی
... غرق شعرم، کلام ِ بارانی
مه یار
2 comments:
It is good to read new material by you.
I like this one as well. There is a feeling of freshness and a new beginning in it, may be because of
در خودم گم شدن ... بدون تو این بار
and your name at the end rhymes with ENGAR, PENDAR, IN BAR, which is good :)
you are always the best :*
Post a Comment