زمان میدود
من میدوم
ما میدویم
میجنگیم
با چه کس؟
نمیدانم
برای چه؟
نمیدانم
میروم
کجایش را اما نمیدانم
دلم برای زمانی که میرود تنگ است
دلم میگیرد
از اینکه جوانیم دور از خانواده ام در اضطراب و هیاهوی پوچ میگذرد
دستم کوتاه است
راستی آدمیزاد چقدر کوچک و ناتوان است
میریزم از سردی لحظه های پر ناسور ِ بی احساس
به پای حقیقتِ بی طعمِ ناکجای مقدرم
شاید
2 comments:
4 salegiye weblogemoon mobarak :X
hanooz ham yalda barat moheme? yaldat mobarak!
Post a Comment