دهاتي با خر تنبل در راه ده ميرفت و پسر کدخدا با يک خر چابک از پشت سر رسيد و ميخواست بر او سبقت بگيرد. روستايي از راه تفاخر به طوريکه پسر کدخدا بشنود خطاب به خر گفت: ده برو حيوون! روزي صد درم جو بهت ميدم حالا باس از يک خر وامونده عقب بموني.
پسر کدخدا گفت: قربون چماق...
پا نوشت: قلم دست دشمنه!
3 comments:
Thursday
عبور باید کرد
صدای باد می آید عبور باید کرد
age naghghashi faghat keshidan shabihe vagheiat bud akkasi honar be hesab nemiumad,
(in 2 ta male poste balaeean ke comment nemishe gozasht)
Playing With Words, Nice job!
Post a Comment