مهم نیست که تکلیفای زبانمو انجام ندادم یا مقالمو ترجمه نکردم. مهم نیست که چقدر دندونم درک میکنه یا باید زودتر بخوابم که فردا سمی می آد دنبالم صبح زود و نباید خواب بمونم. مهم اینه که خسته شدم از این سکوت خودم و اومدم که اینجا بشکونمش
وقتی هنوز برای صحبتم و بیان احساس و عقیده و فکر و هر چیزی که توی دل و مغزم میگذره کم می آرم. وقتی از فرط فشار اونقدر خسته میشم که نا برام نمیمونه که خودم رو به چالش بکشم و تفسیر کنم، هویتم رو به تمامی فراموش میکنم. دیگه مهم نیست درس و زبان و آزمایشگاه وقتی من بعد از سی و پنج نخ سیگار نمی فهمم که چرا سیگار بعدی رو روشن میکنم. تازه متوجه شده ام که حواسم جمع نیست. خودم رو میون همه مشغله هام به بازی گرفته ام و اصلا نمی دونم دارم چی کار میکنم. اونقدر حواسم پرته که 1000 درجه هویه و لحیمو میگیرم تو دستم. این که نمی تونم کلمه هامو پیدا کنم برای شعر برای این نیست که قافیه برام به تنگ اومده باشه واسه اینه که اونقدر ذهن خودمو با دنیای کوچک چند تا نا هدف گذرا مشغول کردم که دیگه جایی برای از خود گفتن نمی مونه. حرفم می آد. باید قلمو بگیرم تو دستمو از دنیا جدا بشم. مگه من شب کنکورم شعر نگفتم. از همین الان دیگه بسه. میخوام مزه غذای کمی رو که میخورم زیر دندونای پوسیده و دردناکم حس کنم. خودش شروعه خوبیه. فردا میرم کلاس زبان. میرم به کار ترجمه مقالم میرسم. هر وقت خواستم تعطیل می کنم. با دوستام حرف میزنم با آرامش. خسته شدم از دست خودم بس که عین مرغ بال و پر کنده از این ور به اون ور دویدم. اصلا لازم نیست از الان برای فردام تصمیم بگیرم. فردا فرداست. الانه که مهمه
هر چی میگم این دیوان حافظ خطیب رهبر منو بی خیال شین این همه که فال حافظ و رنگ به رنگ دیوان حافظ داریم.. باز نمیدونم چرا گیر دادن به همین یه دونه کتاب پاره پوره ما که باید بره توی پذیرایی اون بالا که هیچ کس حتی نگاهشم نمیکنه. امشب با یه غزل ناب میخوابم. شاید فردایی نباشه. دم رو غنیمت میشمارم. قبل از اون غزل نابی که بخوام از حافظ تو تنهایی خودم بخونم باید یه نصفه غزل شاهکار از سایه بنویسم اینجا تا بتونم آروم در این لپتاپمو ببندمو تخت با دیوان خطیبم بخوابم
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده غربت این غمزده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
خرمن سوخته ما به چه کارش میخورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
...
سایه
_____________________________________
مه --------------------------
No comments:
Post a Comment