Thursday

ما مفسران هرگز و همیشه و هیچیم
مصداق کوشش و تکرار
حقیقتی به تمامی پوچ
و در پوچی تمام
معنای بارز اجبار
تسلیتی به قرن پدرهایمان
گوته ، هوگو، پاول دنبار
ما مشتیم
مشتی محکم
!در حضور استحمار
....
مه
----------------------
روزهای بهانه و تشویش
روزهای ترانه و اندوه
روزگار بلند و بی فرجام
از فغان نگفته ها انبوه
روزگار سکوت و تنهایی
پی همان سه خویشتن گشتن
سال خوردن به کوچه های غریب
تیغ افسوس بر پر آوردن
من از این خسته ام که میبینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوار های تو در تو
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست
روزهای دروغ و صد رنگی
پوچ و خالی ز دل سپردنها
روزگار پلید و دژخیمی
!بر سر دار یار بردنها
روزگار هلاک بلبلها
جغد ها را به شاخه ها دیدن
روزگاری که نیست دیگر هیچ
در کت مردها پلنگیدن
من از این خسته ام که میبینم
تیرگی هست و شب چراغی نیست
پشت دیوار های تو در تو
هیچ سبزینه ای ز باغی نیست

1 comment:

Anonymous said...

Rangesh kheili khoshgele :P
sher balayiye ham ke male khodete mese hamishe ali
in commente ye zare davayi shood valiya ...ha hamishe hastan
:*