مثل یک خیال میمونه...تا حالا رو تن شب چیزی نوشتین؟تا حالا طعم یک نگاه تبدار رو چشیدین؟تا حالا به آسمون دست کشیدین؟تا حالا بدون شراب مست شدین؟تا حالا هوای تنهایی رو استشمام کردین؟ فرق بوی مریم و اطلسی رو با تمام وجود درک میکنین؟ مریم بوی غرور میده اما اطلسی بوی سخاوت. راستی دریا بیشتره یا یک اطلسی؟! بستگی داره به اینکه عاشق باشی یا شاعر!خدا چه رنگیه؟ احساس زنه یا مرده؟ ...غم شیرینتره یا درد؟ سکوت رو تجربه کردین تا حالا؟ چه جوری ؟ به منم بگین! ببین مهیار آقا سکوت یعنی........واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم عطر گل با نفسم بود وقتی از تو میسرودم... مهم نیست این رو ابی خونده باشه مهم اینه که من با تمام وجودم احساس شاعر رو وقتی داشته شعر میگفته و هر واژه ای براش جون داشته و ... بماند برای وقتی شعر رو بو کردین.....سکوت. یک دقیقه. نه آهای سکوت. چشمها بسته..حالا باز. بازم سکوت. مراقبه نیست. زن نیست. یوگا نیست. ماکریشنا نیست...من به خدای کاغذی سهراب احترام نمیگذارم هر چند پشت هر جمله اش یک دنیای بزرگ نهفته است که من از درک همه اش همیشه عاجز بودم اما...سکوت بسه. حرف بزن آقا مهیار. چشامو باز کنم؟ آره... من هنوز میخوام ابی گوش کنم. گوش کن. اینجا بهشته تو تصمیم میگیری:هیچ تنها و غریبی طاقت غربت چشماتو ندارههر چی دریا رو زمینهقد چشمات نمیتونه ابر بارونی بیارهوقتی دلگیریو تنها غربت تمام دنیا از دریچه قشنگت چشم روشنت میبارهنمیتونم غریبه باشم توی آیینه چشماتتو بگذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات توی این غروب دلگیر جداییتوی غربتی که همرنگ چشاتههمیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباتهحرفی داری روی لبهات اگه آه سینه سوزهاگه حرفی از غریبی اگه گرمای تموزهتو بگو به این شکسته قصه های بی کسیتواضطراب و نگرانی حرفای دلواپسیتونمیتونم غریبه باشم توی آیینه چشماتتو بگذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهاتنمیتونمنمیتونم
آهای هواااااااااااااااار حالم بده بد بد بد بد خیلی بد.....داااااااد. دیگه فریاد رسی نیستمن برای زنده بودن جستجوی تازه میخواهم تازهخالی از عشق و خاموشم های و هوی تازه میخواهمخانه ام گلخانه یاس استرنگ و بوی تازه میخواهمای خدااااااااا بی آرزوموندم آرزوی تازه میخواهممن مرگ میخوااااااااااااامممممممممممممم ای خدا من مرگ میخوام و الا خودمو دیگه میکشمممماشک داد هوار اشک آهای از خودم خسته شدم بیزارم..از دنیا بیزارم از آدماش بیزارم. از عشق بیزارم. از هوس بیزارم. از زن بیزارم. از زمین و زمان بیزارم.َقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ نه نمیخوام اگه این کافر اغز دنیا رفتنه میخوام کافر از دنیا برم. نمیخوام اینهایی که میگیو نه نمیخوام. آدمای اینجا هیچ کدوم خدا ندارن. من چه را داشته باشم......ابی گوش میدم بعدم میرم بیرون اونقدر سیگار میکشم و گریه میکنم تا بمیرم...وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا آهان اینههههههه اینه.....خدا حاقظ آدما!ستاره پر پر میکنیم ای نازنین گریه نکن. آقا مهیار کجا میری. پیش ...پیش پیش..آقا مهیار وایستا. آقا مهیار مه یار م ه ی ا ر م ه

مرا نديده بگيريد و بگذريد از من

كه جز ملال نصيبي نميبريد از من

زمين سوخته ام نا اميد و بي بركت

كه جز مراتع نفرت نمي چريد از من

عجب كه راه نفس بسته ايد بر من و باز

در انتظار نفس هاي ديگريد از من

خزان به قيمت جان جار مي زنيد اما

بهار را به پشيزي نمي خريد از من

شما هر آينه ، آيينه ايد و من همه آه

عجيب نيست كز اينسان مكدريد از من

نه در تبري من نيز بيم رسوايي است

به لب مباد كه نامي بياوريد از من

اگر فرو بنشيند ز خون من عطشي

چه جاي واهمه تيغ از شما وريد از من

چه پيك لايق پيغمبري به سوي شماست ؟

شما كه قاصد صد شانه بر سريد از من

برايتان چه بگويم زياده بانوي من

شما كه با غم من آشناتريد از من